حاج عبدالله مرا راهنمایی کرد
روءیای صادقه حاج عباس عبادی و راهنمایی فرمانده.....
بخاطر یک گرفتاری دنیایی نتونستم در مراسم تشییع حاج عبدالله شرکت کنمو حسرت آخرین مشایعت همرزم وفرمانده ام بدلم بود تا اینکه بعد از بیست و چندسال در عالم روءیا با حاجی روبرو شدم.... اول از حاجی بخاطر نبودن در تشیعش عذرخواهی کردم که او هم با بزرگواری عذرم رو پذیرفت... و بعد هم مثل همیشه این مرشد و راهنمای معنوی در عالم خواب مرا با چند تذکر راهنمایی کرد..
اول اینکه : توی عالم خواب به من تشر زد که با فلانی که اسمش رو هم گفت معامله نکن چون اون اهل نماز و نماز خون نیست و معامله با آدم بی نماز به آدم خیر نمیرسونه......آخه من روز قبل میخواستم با کسی وارد یک معامله تجاری بشم که به دلم افتاد خیری درش نیست و قرارداد رو امضاء نکردم.... و حاجی توی خواب به من قوت قلب داد
دوم اینکه: در عالم رویاء من از جایی عبور میکردم که صحبت های رهبر پخش میشد و نسبت به این موضوع بی تفاوت بودم....که ایشون به من نهیب زد که عباس!!!!! ایشان ولی فقیه زمانه و نائب امام عصر علیه السلام است. باید احترام کنی و حرمت نگه داری... شهید حاج عبدالله با این تذکر به من فهموند که مثل شهدا باید مطیع و فدایی ولایت باشی.
سوم اینکه: من در عالم خواب کمی از وضعیت جسمی ام که در اثر گازهای شیمیایی ناتوان شده بود گله کردم و به حاجی گفتم وقتی حالم بد میشه ونفسم بالا نمیاد همه اهل خونه میدوند و تا من رو به حال بیارند میمرند وزنده میشند.... وقتی حالم جا میاد نگرانی رو در چهرشون حس میکنم واذیت شدن اونها من رو شرمنده میکنه .....حاجی با اون لبخند همیشگی به من گفت عباس: سختی و ناراحتی هایی که به خاطر آسیب های جنگ میکشید اینجا خیلی ارزش داره و همه اش اینجا حساب میشه و باید صبوری پیشه کرد .....
- ۹۳/۱۲/۲۹